ده زلال پند (32)
*
311-
*
چون شدی بالا نشین
با خدای گریه از حالا نشین!
مرد باش و ترس از بنزین ِ اشک ِ تنگدست
آب شو از من، به سبک ِ ما نشین!
زیر چون دریا نشین!
*
312-
*
دل که از غم درد کرد
درد جان ِ کودکم را مرد کرد
حال دانستم چرا دل عاشقِ غم می شود
مردی آن بی درد را چون طرد کرد،
کوه ِ داغم سرد کرد
*
313-
*
کاش دردم نیم باد
بی غمان را نیم ِ آن تقسیم باد
کاش بر نامنصفان ِ شب، وَ نامردان ِ روز
از خداوند ِ خدایان بیم باد
حالت ِ تسلیم باد
*
314-
*
می شنیدم بارها
گل در آوردست چوب ِ دارها
ای خدای مهربان کی باز خواهد شد سحَر
میخ ها تبدیل بر مسمارها
گوشه ی دربارها
*
315-
*
تا که دل غرق ِ غم است
غم برای تو أنیس و همدم است
گاه در اجبار می گریی و می سوزی دلت
اختیارت نیز پای ماتم است
در حصار ِ آدم است
*
316-
*
رفته از دل یادها
یادها خاموش اندر بادها
من اسیر ِ دست هایی مُرده و تو مست ِ خواب
هر دو زخمی در صف ِ امدادها
خسته از بیدادها
*
317-
*
سخت با ما جنگ شد
جنگ مملوّ از همه نیرنگ شد
روح ِ فرزندان آدم را به دام ِ من اسیر
دل به اهل ِ عشق کم کم تنگ شد
در نهایت سنگ شد
*
318-
*
بوستان ِ زندگی
می خورَد آب از روان ِ زندگی
خانه ی بی روح را خالی ز عشق و دلبر است
ساز اندر داستان ِ زندگی
قهرمان ِ زندگی
*
319-
*
من در اوج ِ مشکلات
مشک ِ حاجت پاره در راه ِ فرات
کس نمی گیرد سراغم را به غیر از صبر، آه
میخورد آب از دو چشم من قنات
فاعلاتن فاعلات
*
320-
*
عشق بر سر داشتن
یعنی اینکه سر بر او برداشتن
خرج از جسم و درآمد از روان و راه باز
در همین سوداست باور داشتن
خاک را زر داشتن
*
ایضاح:
دوستانی که تمایل دارند به اطلاعات بیشتری
در خصوص قالب های عروضی سبک زلال دست یابند
به آدرس زیر تشریف ببرند:
Galebezolal500.blogfa.com
زلال پند فارسی...
برچسب : نویسنده : apandezolal1 بازدید : 184